حسین شاهزاده فرد عضو حقوقدان شورای اسلامی در صفحه خود در توییتر نوشت :
اصولاً مدیریت در سایه منافع شخصی و یا گروه خاصی را در نظر دارد. این معضلی است که در برنامه ریزی های کلان و کوچک کشور به وضوح دیده می شود. نتیجه قطع دستهای مدیران در سایه که دنبال اهداف سودجویانه می باشد، حفظ منافع کل جامعه را در بردارد.
در ادامه اشاره ای به مفهوم مدیریت در سایه خواهیم داشت و بررسی خواهیم کرد و در پایان سخنی به نمایندگی از مردم با جناب شاهزاده فرد داشته و این مورد را بررسی میکنیم چرا یک فرد حقوقدان عضو شورای شهر شاهین شهر اشاره به چنین مطلب حساس و مهمی و انتساب ضمنی آن به شورای شهر فعلی نموده است؟
“مدیریت در سایه شکلی از اعمال مدیـریت است که دستـور دهنده واقعی حضور فیــزیکی مشهـــود ندارد. لکن در قالب و چهــــــره دیگران امر و دستور میدهد.”
از نمادهای بارز مدیریت سایه می توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱- فرد یا افراد صاحب قدرت و نفوذ
۲- گروههای سیاسی ـ احزاب سیاسی، گروههای غیر رسمی
۳- کشورهای صاحب قدرتهای سیاسی، نظامی، اقتصادی، تکنولوژی و … که هر کدام در موقعیت و جایگاه مقتضی جهت کسب منافع مورد نظر خود نقاب در چهره دیگران می کشند و حکم می رانند.
فرد یا افراد صاحب قدرت و نفوذ
افراد صاحب قدرت (ثروت، زور، دانایی ) بعضی مدیران سیستم های سازمانی را در حکم و فرمان خود در می آورند. و از طریق آنان دستورات و امیال خود را از زبان و چهره ظاهر فریب آنان اعمال می کنند. درمدیریت سایه مدیر سازمان در ظاهر مدیر سازمان است. در صورتی که مدیر واقعی کس دیگری است که هیچگونه پست سازمانی تعریف شده ای در سازمان ندارد و از پشت پرده به راحتی حکم می راند.
در این شرایط مدیر دست نشانده به جای پیش برد مصالح و اهداف سازمانی، کلیه منابع و امکانات سازمانی را در جهت تحقق اهداف و منافع فرد یا افرادی بکار می گیرد که هیچ کس آنها را نمی بینند و در سایه عمل می کنند. از مشتری گرایی و مخاطب محوری نشانی نیست. شعارهای مردم فریب داده می شود. ولی عکس آن عمل می شود.
مثلا: شعار مدیریت مشارکتی داده می شود. ولی عملکردی ساختارگرا حاکمیت می راند که در این شرایط افراد به مثابه ماشینی در دست گردانندگان اصلی پشت پرده استحمار و استثمار می شوند. کرامت و منزلت انسانی شعاری برای فریب و نیرنگ است. تا از این طریق بتوانند اهداف استثمارگرانه خود را بیشتر به پیش ببرند. جو سازمانی، فرهنگ نیرنگ و فریب است. شعارهای خوب داده می شود لکن عملیاتی ضد شعارها انجام می شود.
از برخی نشانه های مدیــــریت سایه در سازمان می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- پخمه گــــزینی و چاپلوس پــــروری
- تضاد بین شعـــارها و عملها
- ابهام دراهداف سازمانـــی وبی بــــرنامه ای
- تاکید افــــراطی بر منافع فرد یا افراد خاص
- تــرویج فـــرهنگ چاپلوســـی
- تسلط فــــرهنگ اقلیمـــی بی اعتمادی و غیبت و نیـــرنگ
- مجــــرمیت دانایی ( فهمیدن و دانستن جـــرم بودن )
- فــــرار اندیشه ها از سازمان
- تعدد فیلتـــرهای گزینشی و پنهان کاری
- تشدید در خودی ســـــازی (برای کاهش تعارضات)
- کاهش رضایت شغلـــی و افزایش غیبت و تاخیر
- کاهش بهـــره وری مثبت
این اتفاق در سازمانها و نهادی خرد و کلان روی می دهد که ممکن است این شیوه در کل یک کشور نیز اعمال شود که حاصل آن استثمار و بهره کشی انسانی از آحاد جامعه است. که ادامه روند برای جامعه کشنده و مهلک است. سازمان هایی که از طریق مدیریت سایه هدایت و کنترل می شوند از حس مسئولیت و پاسخ دهی به دیگران خود را مبرامی دانند. اگر در شرایطی تحت فشار افکار عمومی قرار گیرند. مدیرظاهری سازمان یا دستگاه ذی ربط را قربانی می کنند. و مدیران سایه همیشه در پشت پرده سالم می مانند وحکم می رانند. شاید بتوان گفت مدیران ظاهری پیش مرگان مدیران سایه هستند که دانسته یا ندانسته همچون دیگر کارکنان به طریقی دیگر قربانی منافع و مصالح آنها می شوند. سازمانهایی که به این طریق مدیریت می شوند. میل به رکود و بازگشت به گذشته دارند.
خلاقیت و نوآوری درآنها به ندرت دیده می شود. تاجایی که با افراد آگاه و خلاق و بدیعه پرداز به دیده شک نگریسته می شود. اندیشه و نگرش حاکم برسبک مدیریت سیستم سنتی و گذشته گراست. انعطاف دراینگونه سیستم ها حداقل است. در مقابل تغییرات و نوآوروی مقاومت آشکار و مستتردارد. سبک مدیریت این سازمان ها برای افراد صاحب اندیشه کشنده است که باعث فرار سازمانی آنها می شود. دراعمال مدیریت سایه اهداف و منافع و مصالح عمومی بسیار کم رنگ دیده می شود. و اگر در مقطعی اهمیت داده شود. آنهم یک نوع حیله و فرار به جلو است برای گمراه کردن و کسب منافع بلند مدت خود. منزلت و کرامت انسانی یک شعار تبلیغات تزریقی است. برای مخاطبان منفعل خود، برای تحت شعاع قرار دادن. نقاط شبه انگیز و ابهام آمیز خود. نه بعنوان یک استراتژی و اهداف سازمانی رشید و تصعید. دراین سبک مدیریت آن چیزی که قرار است. انجام نشود سخت تبلیغ تزریقی مثبت می شود. تا در مخاطبان ذهنیت همساز ایجاد کند. و از عوارض و بازتاب کار جمعی گروه کارکنان پیشگیری کند.
درمدیریت سایه کلیه کارکنان دشمنانی تلقی می شوند که اگر شرایط برای آنها مناسب شود درصدد احقاق حقوق تضیع شده خود برخواهند آمد. روی این اصل مدیریت سایه همیشه درصدد چشم و گوش گذاری است تا کلیه فعل وانفعلات کارکنان خود را زیر ذره بین داشته باشد. و از آگاه شدن کارکنان جلوگیری میکند. چون اگاهی کارکنان با نابودی آنها رابطه مستقیم دارد. دراین سبک اعمال مدیریت است که دانایی جرم تلقی می شود. و فرد یا افراد دانا و فهیم باید تاوان پس بدهند. این تئوری تقربیا مقابل تئوری مدیریت کیفیت جامع است که دربعضی سازمان ها تا ۳۰% سرانه منابع مالی خود را صرف رشد مهارتهای تخصصی و فکری کارکنان خود می کنند.
گروههای سیاسی ـ احزاب سیاسی، گروههای غیر رسمی
گروههای سیاسی رسمی
مثل احزاب و تشکل های رسمی همه به نوعی در به وجود آوردن مدیریت های سایه تلاش می کنند و سعی دارند. فرد یا افرادی را بر کرسی قدرت بنشانند که در ظاهر مدیر سیستم باشد ولی در عمل جهت گیری آنها درجهت تحقق اهداف حزبی و تشکیلاتی آنان باشد. در سبک مدیریت سایه هر تصمیمی مدیر سازمان اتخاذ می کند. مصالح حزبی و تشکیلاتی از نظر او پنهان نمی ماند. وحتی بعضی مواقع در نشست ها و کنکره ها براساس اهداف حزبی اهداف سازمان ها را نیز برای مدیران خود تعیین می کنند. ومدیران ناگزیرنند فقط تصمیمات حزب و تشکیلات را اجرا کنند. نه مصالح مردم و منافع کارکنان و سازمان، را که در دراز مدت اهداف سازمان و حزب دچار گرانباری و شکاف می شود که حاصل آن شکست در اهداف سازمان و حزب است که نتایج تلخ آنرا باید مردم آن دیار تحمل کنند.
گـروههای غیـر رسمی ( آشکار و نهان )
در محافل شب نشینی و مجالس گروهی تصمیم می گیرند و تصمیمات خود را به مدیر دست نشانده خود امریه می کنند و مدیر دست نشانده ناگزیر به انجام تصمیمات گرفته شده است. مدیر کوچکترین قدرت انعطاف و خلاقیت ندارد. اوهمچون یک مهره در دست کسانی است که ظاهرا حضور ندارند ولی اوامر آنها موبه مو در سازمان اجرا می شود. ادامه این روند باعث گسست اعتماد و مشروعیت بین کارکنان و مدیریت مجازی می شود که حاصل آن انحطات سازمانی و کلیه منابع آن است.
چند کلام شفاف با جناب شاهزاده فرد (نماینده منتخب مردم در ششمین دوره شورای شهر شاهین شهر)
در انتها آنچه قابل تامل است این است که آیا عضو حقوقدان دوره ششم شورای اسلامی شاهین شهر فقط بصورت اتفاقی از مدیریت در سایه و عوارض آن بر جامعه، در توئیتر خود سخن گفته و در رسانههای متعلق به شورای شهر منتشر نموده که بالطبع آن این مطلب در سایر رسانه های شهرستان شاهین شهر و میمه نیز باز نشر شده است. یا ایشان قصد دارد اذهان افراد پرسشگر جامعه به سمت موضوع یا افراد خاصی متوجه و متمرکز شوند؟
و در هر حال پایگاه خبری شاهین شهر از ایشان در خواست دارد که در صورتی که از جریانات پشت پرده و امثال آن و تاثیر مدیریت در سایه از جانب افراد خاص یا گروهای خاصی در مدیریت شهری شاهین شهر دارند، به عنوان نماینده منتخب مردم از رسالت قانونی خویش که همانا در راستای حفظ منافع و ارزشهای مالی و معنوی شاهین شهر و مردم ساکن آن می باشد و جلوگیری از پایمال شدن موارد ذکر شده ، بطور شفاف در این خصوص با مردم سخن بگویند.
چرا که در صورتی که در آینده مواردی آشکار شود که مشتمل بر این موضوع باشد که جناب شاهزاده فرد هم اطلاعی از موضوع مدیریت در سایه از جانب فرد یا گروه های خاصی در مدیریت شهری شاهین شهر داشته اندف اما حسب اقتضا به زبان نیاورده و به مراجع پیگیری کننده نیز اطلاعی نداده اند، به لحاظ آنکه بطور ناخواسته یا خواسته کمکی به دستان پشت پرده در مدیریت در سایه و رسیدن به اهدافشان داشته است، علاوه بر آنکه از لحاظ قانونی بر دوش ایشان ممکن است بار حقوقی داشته باشد، میتواند در شناخت بیشتر مردم شاهین شهر نسبت به نمایندگان منتخبشان در شورای شهر و همچنین نوع نگرش شهروندان نسبت به انتخاب نمایندگان در ادوار بعدی تاثیر گذار باشد.